فهرست مطالب

فصلنامه ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی
سال نهم شماره 31 (تابستان 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/04/01
  • تعداد عناوین: 9
|
  • حمیدرضا اردستانی رستمی صفحات 1-21

    با نگاهی به تاریخ زندگی سخنوران اندیشمند، به نام کسانی برمی خوریم که زیستن آنها متفاوت از دیگران بوده است و این تفاوت برخاسته از پیچیدگی های شخصیتی باعث شده است که هر کس از پندار خود سخنی درباره آنان بگوید و امکان شناخت حقیقی آنها فراهم نیاید. از جمله این کسان در تاریخ ادب فارسی، صادق هدایت در دوره معاصر است که پرسش ها، سرگشتگی ها و شوریدگی های حاصل از تفکرات خود را در داستان هایش بیان کرده است. همانند این اندیشمند در ادب تازی، ابوالعلاء معری است که همان پیچیدگی های فکری و شخصیتی را در روزگار گذشته دارا بوده است. ممکن است بخشی از این اندیشه ها و باورها تحت تاثیر اندیشه های گنوسی (= آمیزه ای از عقاید فلسفی - دینی یهودی، مصری، بابلی، یونانی، سوری و ایرانی) شکل گرفته باشد. پژوهش کنونی بر آن است که برخی از همین باورهای مشترک فکری برخاسته از اندیشه های گنوسی، چون مانویت، مزدکیه و مرقیون، همانند دوری جستن از زنان، اجتناب از خوردن گوشت و توجه به گیاه خواری، باور به رنجبار بودن زیستن و آمیختگی تن و جهان به شرارت را آشکار سازد.

    کلیدواژگان: ابوالعلاء معری، صادق هدایت، گنوسیس، زن، گیاه خواری، شر، رنج و زیستن
  • فرزاد اقبال، سهیلا موسوی سیرجانی صفحات 22-39

    شرح و تفسیر مثنوی جلال الدین محمد مولوی سابقه ای دیرین دارد، اما نکته حائز اهمیت در شیوه شرح این تفاسیر، گرایش عرفانی آنها در توضیح محتوایی ابیات است. در شیوه تفسیری که برای تحلیل یکی از مشکلات مثنوی در این مقاله به کار گرفته شده است، کوشیده ایم تا حوزه معانی ابیات را از میان مباحث برون متنی نظیر مباحث و مسائل عرفانی، به الفاظ آن محدود و مدلل سازیم. در این شیوه، مبنای معنایابی در شعر توجه به صنایع ادبی و آرایه های زبانی آن است. این شیوه را برای به چالش کشیدن این پیش فرض رایج در میان مثنوی پژوهان که لفظ و صورت در برابر اندیشه بلند مولانا بی اعتبار و بی ارزش است، «شرح صوری» نامیده ایم. در این شیوه بیش از هر چیز زبان مثنوی و شاعرانگی مولانا معیار شرح و توضیح ابیات قرار می گیرد؛ معیاری که در فهم بهتر عرفان مولانا نیز می تواند تاثیر بسزائی داشته باشد.

    کلیدواژگان: مثنوی مولوی، شروح مثنوی، شرح صوری، زمینه عرفانی
  • محمود جعفری دهقی، زهرا دشتبان صفحات 40-56

    جمشید شخصیتی اسطوره ای است که به دلیل ارتکاب به گناهی که ماهیت آن دقیقا مشخص نیست در بیشتر روایات ایرانی، قدرت، پادشاهی، فره و جاودانگی خویش را از دست می دهد، در جهان سرگردان و سرانجام بوسیله ضحاک دیو کشته می شود. در منابع آمده است که فرمانروایی جم عموما دورانی به شمار می رفته که درآن سعادتی مطلق عاری از آمیختگی حکمفرما بوده است، اما این شکوه و قدرت جاوید بر اثر ارتکاب به گناه ناگهان از بین می رود و چهره درخشان جمشید که به عنوان یکی از بهترین پادشاهان اساطیری قلمداد شده بود، تاریک می گردد و دوران طلایی فرمانروایی اش به پایان می رسد. روایات به جا مانده از سرانجام او و علت هبوطش تصویرهای بسیار متفاوتی از او ارائه می دهد. در یک روایت او و خاندانش یزدان پرست معرفی می شوند و در روایتهای دیگر پادشاهی کامجو و نافرمان؛ که گناه او دو گونه است: یکی خوردن و خوراندن گوشت و دیگری ادعای خدایی و سرکشی از بندگی اورمزد. در این مقاله سعی شده است تا گوشه های تاریک سرانجام این پادشاه آرمانی کهن بازسازی شود و روایتها در منابع گوناگون با یکدیگر مقایسه و بررسی شود و ریشه این تفاوتها به دست بیاید. همچنین این مساله که آیا حقیقتا جمشید مرتکب گناه شده است نیز به چالش کشیده شود و با کنار هم گذاشتن روایات منابع و نظرات گوناگون به بررسی آن پرداخته می شود

    کلیدواژگان: جمشید، پادشاهی، یزدان پرستی، گناه، بخشایش
  • حمید جعفری قریه علی صفحات 57-77

    عناصر سپهری در اندیشه اقوام ایرانی، جایگاهی ویژه داشته اند و این عناصر در آیین های پیشین ایرانی از جمله آیین مهر، مقدس شمرده می شده اند. مهری دینان بر آن بوده اند که ارواح از جایگاه آسمانی به زمین فرود آمده اند و در کالبدها جای گرفته اند. این ارواح برای پاک شدن و بازگشتن به آسمان باید از هفت مرحله بگذرند. در اسرار مهری از نردبان آیینی هفت پله ای یاد شده است که نماد طبقات آسمان است و راه های رسیدن به جایگاه برتر را نشان می دهد. در شاهنامه آمده است که کاووس در البرزکوه هفت خانه از زر، سیم، آبگینه و سنگ خارا می سازد و در این جستار نشان داده شده است که این هفت کاخ، یادآور نردبان آیینی مهری دینان است و به گونه ای ریشه در اعتقادات یزدان شناسی و ادامه جوهره زندگی در جهانی دیگر دارد.

    کلیدواژگان: آیین مهر، هفت کاخ کاووس، هفت سیاره، کنگ دژ، بازگشت به آسمان
  • علی صادقی شهپر، رضا صادقی شهپر صفحات 78-104

    مراحل سلوک در یوگاسوتره، هشت مرحله و در منطق الطیر عطار هفت وادی است. سالک طریقت در هر دوی آنها ابتدا از شریعت، اخلاقیات شرعی و قواعد انضباطی آغاز می کند و به مراحل لطیف تر سلوک قدم می نهد و پس از عبور از این مراحل به نوعی یگانگی و به اصطلاح، «فنا» (در منطق الطیر) یا «سمادهی» (در مکتب یوگا) می رسد؛ با این تفاوت ساختاری که سالک عرفان اسلامی در پی وحدت با خداوند است اما سالک یوگایی در پی وحدت با خویشتن. این مقاله آموزه های عرفانی در یوگاسوتره ها و منطق الطیر را با تاکید بر وادی های هفت گانه و مراحل هشت گانه سلوک به صورت تلفیقی مورد بررسی و مقایسه قرار می دهد و اختلافات و اشتراکات آنها را بیان می کند.

    کلیدواژگان: منطق الطیر عطار، یوگاسوتره های پاتنجلی، مقامات سلوک، فنا، سمادهی
  • فرزاد قائمی صفحات 105-131

    آفرینش نخستین نمونه انسانی- انسان مثالی نخستین- از مهم ترین مراحل کهن الگوی آفرینش در فرهنگ های مختلف بشری است. نمونه بنیادین انسان نخستین، الگویی کهن است که در شکل انسان غول آسا یا خداگونه یا جفت اولیه پدیدار می شود. هدف این جستار، تشریح نمودها و کیفیت های اسطوره شناختی کهن الگوی انسان نخستین در فرهنگ های اساطیری و اساطیر ایران باستان، به ویژه در بخش پیشدادی شاهنامه فردوسی است. روش تحقیق کیفی و رویکرد تحلیل ها، اسطوره شناسی تحلیلی است. از این دیدگاه سه شاخصه اصلی کهن الگوی انسان نخستین، ابتدا خاستگاه لاهوتی، سپس داشتن نمونه همزاد و بالاخره خویشکاری تمدن سازی و ایفای نقش قهرمان فرهنگی در تاریخ نمادین یک قوم است. در شاهنامه، این خویشکاری های سه گانه بین مجموعه ای از شاهان پیشدادی که هر کدام می توانند نمونه ای از نخستین انسان به شمار آیند، توزیع شده است که در این جستار، با رویکردی تحلیلی و تطبیقی، نمودهای هر یک از این خویشکاری ها در مورد کیومرث، هوشنگ، تهمورث، جمشید، فریدون و منوچهر بررسی شده است.

    کلیدواژگان: انسان نخستین، شاهنامه فردوسی، کهن الگو، پیشدادیان، اسطوره، قهرمان فرهنگی
  • ابوالقاسم قوام، زهره هاشمی صفحات 132-163

    در ادبیات کلاسیک فارسی از سنایی به عنوان یکی از نخستین حلقه های نوآوری و گسترش درونمایه شعری در جهات مختلف مدحی، عرفانی و خصوصا تعلیمی و حکمی نام می برند. او در پرتو بینش عرفانی و اخلاقی، نگرشی نو به مضامین و عناصر مختلف شعر- اعم از غنایی، حماسی و غیره- داشته است. در این جستار برآنیم تا به این پرسش پاسخ دهیم که سنایی چگونه عناصر حماسی و اساطیری شاهنامه را در حدیقه الحقیقه و دیوانش به کار گرفته است و شیوه نگرش وی به این عناصر چگونه بوده است؟ نگارندگان پس از مطالعه اشعار و استخراج این عناصر دریافتند که سنایی از آنها در چهار محور عمده زیبایی شناسی، تعلیمی، عرفانی و ستایشی بهره برده است و میزان کاربرد این عناصر به ترتیب کمیت عبارت بوده از: ستایشی، تعلیمی، زیبایی شناسی و عرفانی.

    کلیدواژگان: شاهنامه فردوسی، حدیقه الحقیقه، دیوان اشعار سنایی، عناصر حماسی و اساطیری، سنایی
  • پروین گلی زاده، نسرین گبانچی صفحات 164-179

    شیوه پردازش نمادها و شخصیت ها - دو عنصر داستانی برجسته- در مثنوی معنوی، از تاثیرپذیری مولانا از باورهایش در مورد انسان سرچشمه گرفته است. در این جستار کوشش بر آن است که برخی جنبه های رمزآمیز مثنوی معنوی، با بهره گیری از مفاهیم روان شناسی و اسطوره ای نمایان گردند. در این راستا مفاهیم روان شناسی داستان «رومیان و چینیان» در ارتباط با نظریه های ناخودآگاه فردی فروید، ناخودآگاه جمعی و کهن الگوی خویشتن یونگ و عقده های روانی یونگ و آدلر مورد تحلیل قرار گرفته اند که برخی از آنها نیز با توجه به مفاهیم عرفانی و اسطوره ای واکاوی شده اند. نظریه های یونگ در این داستان در مورد کشف و شهود، باورهای جمعی و کهن الگو ها، نمود بیشتری نسبت به نظریه های فروید و آدلر داشته اند.

    کلیدواژگان: مولانا، روانکاوی شخصیت، نمادهای عرفانی، داستان رومیان و چینیان مثنوی معنوی
  • امیرحسین همتی صفحات 180-204

    بنیادی ترین اصل و مهم ترین مساله در تصوف و عرفان اسلامی، موضوع ولایت و شناخت ولی است. اکثر قریب به اتفاق موضوعاتی که در عرفان اسلامی مجال طرح و بررسی یافته اند، برحول محور ولایت شکل گرفته و تکامل پیدا کرده اند. از زمانی که تصوف از مرحله زهد وارد مراحل پیچیده ترخود شد، بحث درباره ولی و مقام ولایت هم روی در رشد و کمال نهاد. در طول تاریخ عرفان و تصوف اسلامی، مباحثی گوناگون و حاشیه های متعدد درباره موضوع ولایت و شخصیت ولی شکل گرفته است. این مباحث در برخی موارد بسیار جنجال برانگیز شده و برای چندین قرن ذهن صاحبان اندیشه را به خود مشغول ساخته بودند. یکی از این مسائل مورد نزاع، نظریه «بدایه الاولیاء، نهایه الانبیاء» است. این نظریه، بیان کننده برتری مقام ولایت بر مقام نبوت است؛ و به ظاهر، در مقابل نظریه «نهایه الاولیاء، بدایه الانبیاء» که بیان کننده برتری مقام نبوت بر مقام ولایت است، قرار دارد. در این مقاله، ضمن نشان دادن سیر تاریخی و فرایند شکل گیری این نظریه، به بررسی عقاید و آرای دو گروه درگیر در این نزاع فکری نیز توجه شده است. از دیگر موارد مورد نظر در این مقاله، تبیین چگونگی برقراری پیوند میان طرفداران هر دو گروه و توضیح درخصوص استدلال های مطرح شده برای پایان بخشیدن به این نزاع عقیدتی است

    کلیدواژگان: ولی، ولایت، نبوت، حکیم ترمذی، ابن عربی، سعدالدین حمویه